"به نام خالق هستی"
" درخواست حضرت موسی ( ع )"
حضرت موسی (ع) عرض کرد : خداوندا می خواهم آن مخلوق را که خود را برای یاد تو خالص کرده باشد و در طاعتت بی آلایش باشد ببینم .
خطاب رسید : ای موسی برو در کنار فلان دریا تا به تو نشان بدهم آنکه را می خواهی .
حضرت رفت تا رسید به کنار دریا .
دید درختی در کنار دریاست و مرغی بر شاخه ای از آن درخت که کج شده به طرف دریا نشسته است و مشغول به ذکر خداست .
موسی از حال آن مرغ سوال کرد .
در جواب گفت : از وقتی که خدا مرا خلق کرده است در این شاخه ی درخت مشغول عبادت و ذکر او هستم و از هر ذکر من هزار ذکر منشعب می شود .
غذای من لذت ذکر خداست .
حضرت موسی سوال کرد : آیا از آنچه در دنیا یافت می شود آرزو داری ؟
عرض کرد : آری ، آرزویم این است که یک قطره از آب این دریا را باشامم .
حضرت موسی تعجب کرد و گفت : ای مرغ میان منقار تو و آب دریا چندان فاصله ای نیست ، چرا منقار را به آب نمی رسانی ؟
عرض کرد : می ترسم لذت آن آب مرا از لذت یاد خدایم باز دارد .
پس موسی از روی تعجب دو دست خود را بر سر زد .
سلام
مادرموسی چوموسی رابه نیل...
وبلاگ شماپنجره ای به سمت گل سرخ است...
بایک غزل منتظرحضورسبزتان هستم
شکوفاباشیدونویسا...
سلام ...
ممنون از اینکه به اینجا اومدید و مرسی از لطف سرشارتون ...
موفق و سربلند باشید ...
خیلی خیلی قشنگ بود
خوشجالم که خوشتون اومد ...
.
.
.
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش . . .
.
.
.
خیلی قشنگ بود . . . فقط یه * کاشکی * می تونم بگم . . .
آتنای من!!!!!!!!!!!
شاد باشی و سلامت . . .
سلام مینای خوبم ...
هیچ معشوقی بهتر از خدا نیست ...
کاشکی ... !!!
تو هم شاد و پیروز باشی ...
سلام
خیلی قشنگ بود
بیشتر از قشنگ بودنش پند آموز بود
مرسی
بای
سلام عامر ...
ممنون ...
دقیقا ...
خیلی اموزنده بود ...
ممنون از دقت نظرت ...
خواهش می کنم ...
به نام خداوند مهربان و دانا
دوست خوب من ... سلام ...
داستان بسیار زیبایی بود ... به حق که تک تک موجودات
در تسبیح اند . . . و چه زیباست این آفرینش که همه
ذاکر ذکر خداوندیم ...
از ریز بینی و دقت نظر شما خیلی ممنونم ...
همیشه شاداب و پیروز باشید ...
در پناه حق . . .
یا علی . . .
سلام ... به شما دوست خوبم ... آقای اسماعیل زاده ...
البته !!!
( گفتم این شرط آدمیت نیست ... که مرغ تسبیح گوی و من خاموش )
الحق که همه در حال ذکر خداوند هستندو ما انسان ها کاهل ...
خواهش می کنم ...
ممنون از شما ...
خوش باشید ...
علی یارتون ...
.
.
عشق نباید مخاطب داشته باشد . عشقی که سوی دیگری جهت یافته است ، عشق حقیقی نیست . معشوق بودن را بیاموز !
مسئله این نیست که مخاطب عشق تو کیست ، مسئله ی تنها این است که دیگران عشق تو را در یابند . . .
.
.
می دونم ربطی نداشت...اما دوست داشتم برای تو بنویسم...
هرچند قبلا هم چند بار برات گفتم...
شاد باشی آتنای من...!!!!!
خیلی قشنگ بود مینا جان ...
ممنون که اومدی و اینجا رو برای نوشته ی به این زیبایی قابل دونستی ...
شاد باشی ...
می دونی که منتظرم...
پس دعا کن...
دارم منفجر میشم...
خدایا کجایی...
دعا کن...
یک پس از دیگری...به نوبت...
وای خدا...خیلی وحشتناکه آتنا...
.
.
بی خیال...
(میگم بی خیال خندم می گیره...آخه حتی این کلمه رو هم سر جاش استفاده نمی کنم...اصلا برام معنی نداره...برای تو داره...؟)
.
.
.
خدا رو که دیدی !
چه خوشگل جواب می ده ...
آدم کیف می کنه !
سلام.
لطفا لینک پرنسس ها رو پاک کنید و به جاش لینک زیر رو قرار بدید...
. . . آدینه ها . . .
www.adineha.blogsky.com
ممنون...
شاد باشید...
چشم ...
خیلی قشنگ بود آتنا جونم:-)
سلام مژگان گلم ...
خواهش می کنم ...
قابلی نداشت ...
سلام اتنای مهربونم خیلی زیبا بود . موفق باشی.
سلام بهاره جان ...
ممنون که به من سر می زنی ...
خوشحالم که دوست داشتی ...
سلامت باشی ...