ایران(قسمت دوم)

"به نام خداوند مهربان"

 

 

 

چرا باید به ایران افتخار کنیم؟

 

 

آیا می دانید : کمبوجیه فرزند کوروش به دلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و به دلیل آمدن قحطی در مصر مقدار بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان می دهد . او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و به آنان بی احترامی ننمود.

آیا می دانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالت های ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد و برای همین مناسبت دو نوع سکه ی طرح دار با نام داریک (طلا) و سیکو (نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعد ها رایج ترین پول های جهان شد.

آیا می دانید : داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سواد آموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان نهاد که به موجب آن همه ی مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعد ها خط پهلوی نام گرفت.

" داریوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلوتر از خود می اندیشید "

آیا می دانید : داریوش بعد از تصرف بابل 25 هزار یهودی برده را که در ان شهر به زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد.

آیا می دانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کوروش را به اتمام رساند و جاده ی سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین می رفت که بعد ها جاده ی ابریشم نام گرفت.

آیا می دانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بود 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استاد کار هر 5 روز یک بار 1 سکه ی طلا (داریک) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنان روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن ، کره ، عسل و پنیر می داده است و هر 10 روز یکبار استراحت داشتند.

آیا می دانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته ی مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب می شده.این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بودند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بود.

آیا می دانید : تقویم کنونی (30 روز) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی " دنی تون " بسیج کرده بود.بر طبق تقویم جدید داریوش، روز اول و پانزدهم ماه  تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است.

آیا می دانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گذاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند.

آیا می دانید : اولین راه شوسه و زیرسازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.

آیا می دانید : فیثاغورث که به دلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد.

آیا می دانید : در طول سلطنت داریوش کبیر 242 حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد. او در سال آخر پادشاهی به اندازه ی 10 میلیون لیره ی انگلستان ذخیره ی مالی بر خزانه ی دولتی بر جای گذاشت.داریوش در سال 521 قبل از میلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم.

 

شاید ما ذره ای میهن پرستی را از آنان بیاموزیم.

نظرات 19 + ارسال نظر
حامد... سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:35 ق.ظ http://nasimekavir.blogfa.com/

سلام به شما دوست خوبم
وبلاگ بسیار زیبایی دارید ، در صورتیکه صلاح میدانید آدرس زیر را تحت عنوان (جواب سوالات تبیان و آفتاب) درلینک خود قرار دهید . و

با پاسخ به سوالات تبیان اینترنت مجانی و جوایز دیگر هدیه بگیرید ، جواب صحیح سوالات را از وبلاگ زیر در یافت نمائید .

در ضمن برای ورود به سایت تبیان و آفتاب از قسمت پیوندهای روزانه همین وب سایت می توانید استفاده نمائید .

خدا نگه دارتان باشد.


جواب سوالات تبیان و آفتاب

http://nasimekavir.blogfa.com/

سلام ....
ممنون...

من لینکتون کردم...

مرسی از راهنماییتون...

باز هم منتظرتون می مونم....

شاد باشید...

مینا سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:21 ب.ظ

سلام سلام چیطوری آتنای من!

همین الان رسیدم آتنا!

نهار نمیخوام! ذوق دارم گرسنه نیستم!
میدونی؟!

یوهاهاهاها!!! خیلی توپ بود...خیلی خوش گذشت.... جات خالی!!!!!!
آتنا خیلی باحال بودا! فکر کن! از ۹! آخرش بود...
ایوون از همه بهتر بود! دیگه نداری؟ یه ایوون دیگه برام میاری میخوام بدمش به...!گناه داره طفلی...

یوهاهاهاهاها...

اون آقاهه پیرهن سفیده خیلی از سقف برو بالا بود... طفلکی...دلم براش کباب خواست...

WOW!!! عجب هوایی! خیلی آخرش بود دیگه... ایشالا دفعه ی بعد من برات ایوون میارم!
یوهاهاهاهاها....

شادزی...

سلام سلام....

منم نهار نخوردم....اصلا گرسنه ام نبود....
می دونی؟

آره....خیلی خوش گذشت....عالی بود....از ۹.....

ایوون هم بازم داشتم میارم....

وای مردم از خنده وقتی در مورد اون اقاهه پیرهن سفیده گفتی....
آخرش بود....

نه مینا.....مصاحبه رو داشتی؟!!!!!!........

تو هم ایوون آوردی من می پذیرم.....حالا تو بیار

شاد باشی...

مینا سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:29 ب.ظ

فکر کردن یه نظر دادم تموم شد؟! نه خیر از این خبرا نیست!

آتنا من نمی تونم نگم که ما چه قدر خوبیم! نمی تونم دوباره نگم ما آخرشیم!

میدونی؟! من خیلی داریوش و کوروش رو دوست دارم ! خیلی بچه های توپی بودن...

دست شون درد نکنه! آخر هرچی پادشاه بودنا! یعنی *اند مرام و قدرت!* (برگرفته از آهنگ یه فیلم که یادم نمیاد چی بود!)
یوهاهاهاها...

داریوش خیلی خوبه سوین!

بازم هست؟!
میدونی؟! ما باید یه کم بیشتر اطلاعات کسب کنیم از گذشته مون! ما اون موقع آخر تکلولوجی بودیم! آخر هیچی علم و دانش و دانشمند و بچه مثبت بودیم!
اما الان یه کم بچه های بدی شدیم! یادمون رفته کی بودیم! کجا بودیم! چه جایگاهی داشتیم!

داریم میایم پایین! تازه خوشحال و شاد و خندون هم هستیم!

اینا هم متلک و تیکه بودا!مثبت نگر نباشیدا! فکر نکنید گفتم بخندیم دور هم!
یوهاهاهاهاها...

البته! با آتنای گلم نبودم! تو که ماهی! تنفسی!

اینا رو برای بچه های بد گفتم مثل خودم مثلا!

شادزی...
امضا!!!!

آره خب...!!!!

خیلی خوب بودن خداییش.....

همه یادمون رفته کی بودیم....

کاشکی بیشتر اطلاعات داشتیم....

خودت ماهی مینای خوبم...

مرسی تنهام نمی ذاری....

شاد باشی...

هنگامه سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ http://number1toit.blogfa.com

سلام دوس جونی ها
بازم به ایرانی بودنم افتخار می کنم!
راستی اگه می خواین راجع به جزئیات همین جمله هایی که آتنا جان زحمت کشیده نوشته پی ببرین خوندن کتاب*٫از زبان داریوش* رو به همه توصیه می کنم.من که دارم می خونمش.
فعلا.....................

سلام هنگامه خانم گل...
منم افتخار می کنم....حالا هر کی هر چی می خواد بگه...
مرسی که کتاب معرفی کردی....
خوشحالم کردی....
مطمئنم که کتاب بی نظیریه....
من و تو هم که سلیقه هامون عین هم....دیگه اخرشه....
خوش اومدی....

مینا سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:05 ب.ظ

توصیه می کنی؟! کتاب توصیه می کنی؟!

منم می خوام کتاب توصیه کنم!

منم کوروش شهریار روشنایی ها...
و
منم کوروش پادشاه هخامنشی...

این دو تا خیلی توپ و خفن و آخرش و...هستن!
بخونید بد نیست!

هنگامه جونم این کتابه رو خوندی منم میخوامش! یعنی اینکه بده منم بخونم! لطفا!
راستی سلام!

من کی بچه ی خوبی میشم پس آتنا جونم؟!
یکی به من امید بده آخه!امید؟! من بچه ی خوبیم به جون خودش...
نیما کیه؟!من هیچ کدومو نمی شناسم!!!!

یوهاهاهاهاها

شادزی گلم...
امضا...!

آره مینا جونم....کتاب توصیه می کنه....

تو هم توصیه کن....

می دونی که چقدر ذوق می کنم!....

مطمئنم که عالین...

تو بچه ی خوبی هستی دختر گل...

نیما کیه؟/؟؟...

شاد باشی....

سعید سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:08 ب.ظ

سلام
وبلاگ قشنگی داری.
حرف های قشنگی می زنی.
اگه آدرس منو پیدا کردی به منم سر بزن.

سلام...
ممنون ...
از لطفتون بیشتر ممنونم....
اگه پیدا کردم....حتما....

عامر چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ق.ظ http://ندارم

sallam
nemidunam chera tu in dota matlabet inghadeh dar moredeh eftekhar be iran neveshti
ghazie chie?

سلام...
من این نوشته هارو قبل از اینکه برم مسافرت داشتم ولی وقتی رفتم شیراز دیگه حس ایران دوستی درونم بیشتر موج زد....
برای همین تصمیم گرفتم که اینارو تو وبلاگ هم بذارم....
چون زیاد بود....به دو قسمت تقصیمش کردم....
این بود جریانش...
ممنون که میای...
شاد باشی....

مینا چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ب.ظ

یوهاهاهاهاهاها

سلام!

من اومدم بگم که:::

ما چه قدر ماهیم آتنا! چه قدر ما ایرانیا توپیم! آخر هر کی آدمیزاد و نوع بشریم!

یوهاهاهاهاهاهاها

اینو میگن اعتماد به نفس! کیف کن! حالشو ببر...

من دیگه کم آوردم از بس از خودمون تعریف کردم...

می دونی؟! ما ایرانیا دوست داشتنی ترین آدمای روی زمینیم!
ما آخر عشق و علاقه...کفگیر و ملاقه ایم!(چشمک!یوهاهاهاها)

هستیم در خدمت تون هنوز و همیشه...

شرمنده بابت میل! الان واقعا سرم شلوغ شده... بعد از ظهر میخوایم بریم پارک با مامان ! بریم با سارا خانوم حرف بزنیم!

من حال ندارم..دارم وا میرم! من بچه مثبت شدم امروز آخه!میدونی؟!

شادزی...
امضا مینا!

سلام...

کیف کردم....تعریف کن....آفرین....

کم نمیاری....من تورو می شناسم....

(چشمک!)

باش پیش ما....خوشحال می شویم...

اوه اوه.....حواست باشه تو پارک....با سارا خانوم.....

می دونم.....

شاد باشی...

سهیل اسمون بی ستاره چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:27 ب.ظ http://golniloofar.blogfa.com

سلام ممنون که بهم سرزدی
بیا بم
بخون نظرت بده
بگو من بانیلوفرم بتم
چی مکار کنم

سلام....
خواهش می کنم...
حتما نظرمو می گم....
حتما...

دوتا دلتنگ چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:08 ب.ظ http://www.revayate-eshgh.blogfa.com

سلام آتنا جون

ممنون که بهمون سر زدی خیلی خوشحالمون کردی

بازم بیای هاااااااااااااااااااااااااااااا
یادت نره

راستی نظرت رو درباره تبادل لینک برامون بنویس مرسی

موفق باشی

سلام....

خواهش می کنم...

حتما میام...

من لینکتون می کنم...

شما هم همین طور....

شاد باشی...

سهیل اسمون بی ستاره چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ب.ظ http://golniloofar.blogfa.com

ممنون که بهم سرزدی وبلاکت خیلی مطلب خوبی
بود با اجازه چندتاش کش رفتم
بیا اخرین درددلم بانیلوفر بخون
نظرت بده
اون که منو تنها کذاشت
شما تنهام نزارید
چ

خواهش می کنم...
قابلی نداره....
اصلا همش مال شما...
میام.....چشم.....

مینا چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:34 ب.ظ

سلام آتنای من!
به به می بینم که این دو تا موجود پیچیده ی ناشناس و مبهم! هم اینجا هستن! چه تصادف شیرینی!
مثل آبنبات چوبی میمونه!تصادف رو میگما!

ای بابا! باز من تعریف کنم از خودمون؟!
آره میگفتم!
سال ۱۳۲۶ بود فکر می کنم! در مجلسی جلوس نموده بودیم به همراه اصدقایی از جمله مرحوم حافظ و شاعره فروغ بابا! و عزیزان دلنوازی از جمله مولانا جلال الدین جان و ریوالدو دوست گرام!

همه در حضور ما سوگند یاد کردند که :::
هیچ چیز پیچیده ای در این دنیای پیچیده وجود نداره که ایرانیا دستی توش نداشته باشن! از علوم و فنون گرفته تا هنر و عشق و عاشقی های اساطیری!
همه چی داریم! خدا رو شکر!
اگه اونا ژولیت! دارنُ ما هم داریم! البته غیر از ژولیت شیرین و منیژه و... هم داریم.
اگه اونا رومئو دارن ما که نداریم! ما به جاش فرهاد و مجنون و رامین و از این موجودات یووووووووووو داریم!

خلاصه هر چی اونا دارن ما بهترشو داریم! دلشون بسوزه!

تازه ما ایوون داریم که اونا ندارن! یوهاهاهاهاها

بسه دیگه...خیلی حرف میزنم...

شادزی مهنبونم...
امضا مینا!

سلام مینای خوبم....
آره....
موجودات ناشناس می بینیم...

بله....
مرسی از این جملات زیبا....
درسته....ما همه چیز داریم....
مهم تر اینکه...
ما تو دلمون اگه قابل باشیم نیرو های معنوی داریم....
که به همه چیز های اونا می ارزه....

البته ایوون هم داریم....

شاد باشی مینای گلم...

هنگامه چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ب.ظ http://number1toit.blogfa.com

سلام اتنا جونم
پست جدید گذاشتم
راجع به نشان شیروخورشید...............
راستش این سومین پست در مورد فرهنگ و نشانه های فرهنگیمونه.
شادو سلامت باشی

سلام هنگامه جون....
حتما می رم می خونم....
باید جالب باشه....
ممنون از اطلاعت....
البته خودم سر می زدم.....مگه می شه سر نزنم؟...
شاد باشی....

احسان . . پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:19 ق.ظ http://ehsan.mihanblog.com


به نام خالق سرزمینهای ماندگار

دوست خوب من ... سلام . . .

به حق که ایران یکی از اغنیای فرهنگ و هنر در این جهان

هست.

واقعا ممنونم که حس می هن پرستی رو درونمون

می جوشونید ...

همیشه پایدار باشید . . .

و یه پیشنهاد . . . اگر می شه در رابطه مردان جاویدان تاریخ

ایران مثل کورش کبیر و داریوش بزرگ هم مطالبی در وبلاگ

بگذارید تا با این مردان بیشتر آشنا بشیم . . .

با زهم سپاس از این مطلب به جا و عالی . . .

یا علی ....

سلام...

البته!!!!........

خواهش می کنم.....انگار خودم بهش بیشتر احتیاج داشتم...

همچنین شما...

اگه تونستم.....حتما این کارو می کنم....

باز هم خواهش می کنم....قابلی نداشت....

شاد باشید...

مینا پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام آتنای من!

من دوباره اومدم!

تازه رسیدم! خیلی گرم بود هوا...اصلا خوش نگذشت...

عجب دانشگاه مسخره ای دارن طفلیا!بزرگه ها...اما آدماش انگار همگی کلهم دیپرس و ناراحت تشریف دارن...

اصلا خوشمان نیامد...اما خب...در جهت کسب علم و دانش و فناوری صلح آمیز هسته ای که حق مسلم ماست باید یه کم سختی بکشیم خب!

میدونی؟! اصلا خوب نبود... خوابم گرفت این موقع روز...از بس که اینا دشارژ تشریف داشتن!حوصله ام سر رفت!
عمرا دیگه برم اون ورا!البته بین خودمون بمونه ها! قبلا زیاد رفته بود دانشگاه بیمزه شون!!!!
یوهاهاهاهاهاها...

این گزارش هایی بود که من باید به مسول پروژه میگفتم! چه فرقی داره حالا! شرح حاله دیگه!
راستی ایوون خوبه؟! هست هنوز؟! ببین هوای ما رو داشته باشا!!! بگو که....هیچی اصلا گوشی رو به بده خودش!!!
اوه اوه اوه...
خداحافظ...

شادزی...
امضا مینا!

سلام مینای خوبم...

خوش اومدی...
آره گرمه...

خیلی از دانشگاه ها اینجورین...

ایوون هم هست....
جات خالی...

شاد باشی...

مینا پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ب.ظ

سلام آتنا جونم!

این فال منه و تو و یکی از دوستام!

مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

صفای خلوت خاطر از آن شمع چو گل جویم

فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم...

کیف کن اصلا! ببین این فال حافظ چه می کنه!
ببین چه قدر خوشگله! آدم ذوق می کنه!

خیلی خوش گذشت ولی نمی دونم چرا چشمام داره بسته میشه! داره تعطیل میشه دیگه...شرمنده بعد از ظهر باز می کنیم....
ای بابا...!کو خواب؟!کو خوراک؟!
ایوون چه طوره حالا؟!
یوهاهاهاهاها

شادزی....

سلام مینای خوبم...


خیلی قشنگ بود...
مرسی...

ما هم خوابمان می اید...
هستند...

بیا...

شاد باشی...

مینا پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:15 ب.ظ

کاش یه نفر پیدا می شد جواب این "چرا"ها رو به آدم میداد...

خیلی سخته نگه داشتن سوالات بی جواب تو مغز!

جدا جواب اینا کجاست؟! کجا باید دنبالشون گشت؟!

یه بنده خدایی بود که خیلی توپ بود...می گفت سوالاتت و از کائنات بپرس...اونا وظیفه دارن بهت جواب بدن! قبلاها جواب میدادن...اما الان نمیدونم چرا...شایدم جواب میدن من هنگم نمی گیرم قضیه رو...

ولی این سوال های بی جواب آخر،کار دست آدم میدن!

استادم می گفتن:::
At last these "WHY"s will kill you!
و از این حرفا که نگران نباش و حالا زوده برای گرفتن جواب سوالات پیچیده ی تو مغزت و این چیزا...

واقعا الانم زوده؟!من فکر می کنم دیرم شده تازه!

چرا؟!
.
.
.
.
.
.
من منتظرم هنوز....

یه سوال بپرسم؟(چشمک!)
تو چرا از این چرندیات من خسته نمیشی؟!
اینم یه چرای دیگه!

شادزی...

مینای من....
چراهای زیادی هست....
کاری نمی شه کرد....
مجبوریم به دست زمان بسپاریم....
حل می شه ایشاللا....
مینا.....فعلا....فعلا.....فعلا....
شاید جدی زود باشه....

من خسته نمی شم...
خودت خوب می دونی....
پس بازم منتظرم....
این چرات با پاسخ بود...
خوب بود؟......

قربونت برم .....
شاد باش...

مینا پنج‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ب.ظ

آتنای من!

فعلا رو هستم! عجب چیز تویه ها! اصلا کلمه از این بهتر وجود نداره!

عالی بود!

قشنگ حرف میزنی...دلنشین...!
آدم سبک میشه!هم وقتی برات حرف میزنه...هم وقتی حرفاتو میشنوه! البته دومی باحال تره!یوهاهاهاهاها

راستی چند وقته حرفای خودتو برامون ننوشیتا! دلم تنگ شده...
از اونا هم برامون بنویس...
یه ایوون هم سلام گرم منو برسون!

آخه! طفلکی...

شادزی...

سلام...

فعلا خوبه....خیلی خوبه....

خواهش می کنم....
اختیار دارین....

باشه....
حرفامو براتون می نویسم....
ولی به وقتش....

شاد باشی.....

نگین دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:17 ب.ظ

۲تا قسمته ایرانت فوق العادس

خواهش می کنم ...
قابلی نداره عزیزم ...
بازم بیا ...
می دونی که منتظرتم ...
قربونت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد